آسمون دلدادگی | ||
|
به چمنزار بیا؛به چمنزار بزرگ...
و صدام کن از پشت نفسهای گل ابریشم…
شبــام پــُــر شــده از خواب هایی که تو بیــداری انتظارش رو دارم...
می گم ها!!
بیا بشین اینجــا تا برات کمــی دَردُ دل کنم........
فرش دلتنگیم رو پهن میکنم؛
می شینم روش...
خاطراتم رو پخش می کنم دورم
بر می دارمشون ..........
یکی یکی..
سر که بالا می کنم ،
ساعت هاست که نیستم...
درد دارم..
بینهایت دلتنگم!!!!
دست می برم توی موهام،
فرو می رم توی ذهنم؛
خیال می کنم تورو.........
خیال می کنم بودنت رو.........
خیال می کنم با هم بودنمون رو..........
خیال می کنم..............
دارم دیوووووونه می شم!
امشب وهرشب به مهمونیِ"خیالِ" تو میام....
ولی نه چشمایِ قشنگت رودارم..
و نه لبایِ خیس تبدارت رو...
مرا یک آغوش به وسعت دستانت کافیست،
دلم گرفته ...
غمهام رو بغل کن ..
توبگو!!!
بی خوابیِ شبام رو به چی تعبیر کنم؟
که شب آرامش نگاه تو رو برام زمزمه کنه!!!!!
آروم بخواب که من بی قرارم و بیدار
....................................
یاحق
نظرات شما عزیزان:
چه شبهایی با رویای تو خوابیدم
نفهمیدی چه شبهایی که اسم تو رو لبهام بود نمیشنیدی چه شبهایی که اشکامو به تنهایی نشون دادم از عمق فاصله آروم واسه تو دست تکون دادم چه شبهایی با شب گردی شبو تا صبح می بردم نبودی ماه جون می داد نبودی بی تو میمردم چه شبهایی دعا کردم یه کم این فاصله کم شه یه بار دیگه نگاه من تو رویاهات مجسم شه توی این خونه یخ می بست تن سرد سکوت من چه قدر جای تو خالی بود چه شبهای بدی بودن گذشتن عمرو بردن حالا ........................ چه قدر بی رحمه این دنیا به این تقدیر بد لعنت.. ( احسان )پاسخ:آبپاش به خاطر رسیدن به گلش دلش رو پر میکنه ، سنگینی رو تحمل میکنه و به خاطر شادابی گلش اشک میریزه . آهای گلم آپاشتم...یاحق ساعت1:27---30 آبان 1391
آمدم به چمنزارت ..وصدای نفسهای تشنه ات را بارها شنیدم .. چه کنم که روی رویارویی ندارد این چشمان شرمگینم . سنگ شده این سینه ام بس که شنیده ام درد ها را و درمانی ندیدم برشان ..
پاسخ:این موهبت الهی ست صبح چشم بگشایی و یادت بیاید دوستی داری آبی تر از آسمان ، زلالتر از شبنم و روشنتر از صبح . یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |